حال و هوای تاریکیست
کوچه ما خالیست
چهار تیر چراغ
پنج رشته سیم
چهار پس کوچه بن بست
چهار دختر در خانه بی قسمت
و همه وهمه رد پای هجوم
هجوم خنده ها
هجوم صمیمیت ها
و مادر
و مادر ها نظاره گر
و پدرها بی خبر
و کوچه بی حجاب خواهر
در عمق تصویر کوچه
یک پسر وامانده
و اما یک دختر جا مانده از شعر
او تنها نیست
او آرزو دارد
و اما دغدغه دارد پسر
و اما یک خواب راحت
و اما حال و هوای تاریکیست
کوچه ی ما خالیست
در وسط تصویر کوچه
و من آن پسر وامانده ام
و من تنها تنها ایستاده
نمی روم دنبال تاریکی
.وبلاگ قشنگی داری خوشحال میشم به من سر بزنی ونظر تو راجب عشق متعا لی بگی
خیلی ممنون از نظر پر محبتتان. باشد ما هم به وبلاگ شما حتما سر خواهیم زد و از لطف شما تشکر می کنیم
دوست خوبم ممنونم پیغام گذاشتید من هم وب شما رو در وب خودم گذاشتمش .... ... :)
و دست هایت با دستان من آشناست
در خلوط روشن با تو گریسته ام
برای خاطر زندگان،
و در گورستان تاریک خوانده ام
زیباترین سرود ها را؛
زیرا که مردگان این سال
عاشق ترین زندگان بوده اند
در زندگی زخم های هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد.
این دردها را نمی شود به کسی اضهار کرد چون عموما عادت دارند که این دردهای باور نکردنی را جزو اتفاقات و پیشامدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگویید یا بنویسد مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آن را با لبخند شکاک و تمسخر آمیز تلقی بکنند.زرتشت.