غمگینم
آنقدر که دیشب در تختخواب مادر بزرگ خوابیدم
و او روز قبلش دستش را دراز کرده باشد و گفته باشد خدافظ مجید
و روز بعدش وقتی رسیده باشم که پارچه ای سفید رویش کشیده باشند
غمگینم...