شکلاتی برای تو

داستان های کوتاه غیــــر حرفه ای

شکلاتی برای تو

داستان های کوتاه غیــــر حرفه ای

شاید وقتی دیگر

زمانی که من دارم تصمیم می گیرم که به چپ فرار کنم یا به راست، تو در حال قد کشیدنی! 

و زمانی که تو تند می روی، من در این فکرم که آرام آرام بمانم هرچند دلتنگی آرام آرام شروع به چکه چکه کردن می کند و فقط می خواهد زخم های دلم را با آهنگش به رقص درآورد ولی من تصمیم می گیرم تصویر گیسوانت را از تصویر زخم های دلم جدا کنم،از تو می پرسم آیا می توانم؟  

و در پایان فقط می گویم: اسفند است و اسفند، ماه من و تو نیست که در آن غزل عاشقانه بخوانیم بگذار شاید وقتی دیگر! 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
فریناز چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:35 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

و تمام فراغ مان از همین کلمه آغاز شد و جان گرفت و تداوم یافت...

*شاید وقتی دیگر*

انگار یادمان نبود شاید ساعتی دیگر نباشیم....

عشقم را در جیبم گذاشتم
عشقت را در کیفت انداختی

ولی کاش لحظه را در یافته بودیم...

کاش...


سلام .ممنون خبرم کردین

زیبا جواب دادی
مرسی.

بانوی شرق چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:31 ب.ظ http://www.royavash.blogsky.com

شاید وقتی دیگر
دوباره از سر گرفته شود و باز
من باشم و تو...
نمیدانم
شاید

سلام
زیبا بود
مرسی که خبرم کردی

ممنون دوباره ات خوب بود

این روزهای تنها پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:03 ب.ظ http://inrozhayetanha.blogfa.com/http://

همون بهتر بمونه برای بعدا
شاید برای همیشه رفت گم و گور شد مگه نه؟؟؟؟؟؟؟؟

سپیده یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:06 ب.ظ http://khterateyaghibaziema.mihanblog.com

خیلی ممنونم میدونی معنیه واقعیه تسلیت چیه؟ازتسلیه خاطرمیادممنوم ازت
شمام عینه پسرداییه ماطرفدارای غیرهم جنست زیاده.

؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد