شکلاتی برای تو

داستان های کوتاه غیــــر حرفه ای

شکلاتی برای تو

داستان های کوتاه غیــــر حرفه ای

در کمبود آب

درآهنگ آیه های زندگی

من به تنهایی شعر مدیونم

یا بعد از زمان بی عاری فشفشه ها

در جدی آباد زمان

من بی آب و دانه

در پی بنایی کلماتم

من هم وزن آهویم

من گل گربه ام

من در آیینه دق میبینم تو را

تو در میان تاریکی

             تاریکی ای از نوع تاریکی پشت تاریکی

تو در اعماق آیینه ای

زمانه مرا به دیدنت عادت می دهد

زمانه مرا بی فشفشه گذاشته

زمانه تو را با دلهره ی من می رقصاند

و مهر صد آفرین را بر پیشانی تو می نهد

من هم وزن آهویم

تو می بینی:

            یک آهوی غریب همراه من

            یک جفت خشک شده بر تن دیوار

            برای یادگاری زمانند

تو با ساز و آواز شاد

در آخرفیلم عاشقانه

برایم عاشقانه شعر بخوان

آخر من به تنهایی شعر مدیونم

در کمبود آب

         فعلا" باید گریست

در گریه ی من

تو مشتت را بگیر

اشکهایم الماس عشق

در جدی آباد زمان

همراه زندانند

تو نگو:مرا بخش

نو نگو:آخر به گریه ات خیلی عادت کردم

تو استادی

تو زیر پا گذاشتن قانون را اموختنی به من

تو فرار از انفجار فشفشه ها را آموختی به من

سپاسگذارم

نکند خدا ذلیلت کند

تو آخر هم بی خدایی

تو باعث کمبود آبی

در کمبود آب

فعلا"باید گریست

گریست

آنهم تنها

         فقط با خدا

۱۳/۱۱/۸۲

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد